سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شمیم حیات

ابتکار عمل و تبلیغات حرفه ای نِستله وقتی دیوارهای متروی تهران را برای تبلیغ انتخاب کرد، بار دیگر شاخک های ضد صهیونیست دانشجویان و عدالتخواهان تیز شد و این بار هم نگذاشتند که آب خوش از گلوی این شیوه جدید نِستله پایین برود. اولتیماتوم به مدیران شهرداری و بی توجهی آنان و در انتها هم از بین بردن تبلیغات این شرکت ، هدیه دانشجویان به نِستله بود؛ اگر چه داستان جشنواره ها و همایش ها و حضور رنگی این شرکت ها با آدم های رنگی ترشان هم در جای خود ؛ که شاعر می گفت گر حکم کنند که مست گیرند... بعله ! البته وزارت فرهنگ و ( بیب) در این قضیه (بیب) و ...اشاره می کنند که کلا بیب!
خیلی تلاش کردیم اما سندی از علت تصویب قانون حمایت از مردم فلسطین در سال 69 پیدا نکردم ولی می توان بهانه هایی چون تشدید حملات به غزه و مردم فلسطین را متصور شد و داستان را دوباره به جریان انداخت... در همین قانون هم بر عدم همکاری با شرکت های وابسته به صهیونیزم تاکید شده بود ، قانونی که ظاهراً به بهترین وسیله برای زیبایی ویترین و خالی نبودن عریضه و نمادی برای پرستیژ تبدیل شده است.

دانشجویان مشهدی هم در چند سال اخیر اعتراض های خودشان به خوشگوار را همه جوره به گوش مدیران این شرکت که ظاهراً وابستگی هم به برخی بزرگان مشهد دارد ، رساندند تا آنجا که خوشگوار در پاسخ به این اعتراض ها ، نوشابه های کوکاکولا را در حرم امام رضا (ع) توزیع کرد و ... خب فکر می کنید چه شد؟ هیچی!
اعتراض ها بیشتر شد و دامنه اش به واسطه همین اقدام نامعقول تا امروز همچنان ادامه دارد.

گروه اخوان الرضوان هم برای نِستله آش پر روغنی پخت.  حمله به دفتر نِستله البته با کوکتل مولوتف های آتشین از جمله کارهای خطرناک این گروه بود که در راستای اعتراض ها صورت گرفت. اگر چه به مدل این اعتراض ، گوشه و کنار انتقادهایی وارد شد! اما بالاخره نسل ما که نسل سازش و ساخت و پاخت نیست؛ کسی به حرفش گوش ندهد خودش می رود برای اعزام در فرودگاه  مهرآباد...
سال گذشته هم دوباره داغ شدیم اما زود همه چیز رنگ باخت و ... جنگ 33 روزه باعث شد تا رسانه  ملی قدم هایی برای نفی نِستله بردارد. صدا و سیما همان روزهای مقاومت، مستندی را ساخت که صریحاً اعلام می کرد نِستله اسرائیلی است که خُب، بازخوردهای زیادی هم در سایت های رژیم صهیونیستی داشت. حالا اینکه چطور میتوان آن « نفی » و این « اثبات » نِستله در رسانه ملی را توجیه کرد ، الله اعلم. آخر همین چند ماه پیش بود که پای مگی هم به صدا و سیما باز شد و غذای ایرانی را هم به وجود خودش آلوده کرد...

نا گفته نماند که نمایشگاه کتاب امسال هم جولانگاه مبارزه با نِستله شد. که طبق معمول در عرض چند ساعت بخاطر اعتراض های مردمی دانشجویی به حضور نِستله در این نمایشگاه ، بساط نِستله برچیده شد.
نمایشگاه کتاب شیراز هم یک یادگاری به نِستله داد و نگذاشت درست و حسابی کارهای تبلیغی شان را انجام دهند. تعطیلی غرفه نِستله و تبدیل آن به محلی برای معرفی و ارائه مستندات شرکت های صهیونیستی ، از جمله عجایت این اعتراض دانشجویی بود که گل کشت.
یک روزنامه صبح هم یکی دو ماه پیش با تیتر « نِسکافه با طعم خون » این شرکت صهیونیستی ا تا مرز تعطیلی پیشبرد ؛ ظاهراً راه به جایی نبرده اگر چه تأثیری زیادی بر افکار عمومی گذاشت...

البته داستان عاقل و پشیمانی را که می دانید ؛ پس خنده دار است اگر بگوییم مسئولان نمی دانستند مثلاً این شرکت چه ماهیتی دارد و به آ غرفه بدهند و بعد در پاسخ به اعتراض ملت و در اقدامی انقلابی طرف را اخراج کنند ؛ مسخره نیست؟ به این ها اضافه کنید حمایت ناجا از نِستله در جریان بیلبورد های نصب شده نِستله در شیراز ، اعتراض دانشجویان مشهدی ، توزیع نِستله در مجلس و اعتراض یک نماینده زن  ، دیده شدن نِستله در لوکیشن اخراجی های (2) ده نمکی ، تبلیغ نِستله در ورزشگاه  آزادی.
حالا باز هم چه اشکالی دارد که یک ایرانی ... واقعاً یک ایرانی؟
این مطلب ادامه دارد....


نوشته شده در یکشنبه 87/11/13ساعت 2:56 صبحنوشته ی حسیبا دلنوشته همراهانم ( ) |

<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

Design By : Pichak