شمیم حیات
«دوست دارم یاس باشم »
دوست دارم نور باشم تا که در صحرا بتابم.
یا که شاید قطره باشم تا در آغوش صدف ی گوهر ارزنده گردم.
دوست دارم ابر باشم تا ببارم روی دریا تا بکاهم از غرورش.
دوست دارم یاس باشم تا که با عطر وجودم عالمی را پاک سازم.
دوست دارم اشک باشم تا که جاری گردم از چشم ،
تا که مرهمی بر زخم های قلب غم.
دوست دارم شبنمی باشم بر روی یک گل سرخ یا بر روی یک شقایق.
یا که بر روی اقاقی ها بخوابم ،
یا بیفزایم بر آنها هم صفا و هم طراوت هم نشاط و لطافت.
دوست دارم برگ باشم برگ سبزی در کویری روی دوش تک درختی.
تا مبادا مردمان ازین درخت خشک و بی جان رو بتابند.
نوشته شده در پنج شنبه 88/12/20ساعت
12:9 صبحنوشته ی حسیبا دلنوشته همراهانم ( ) |
Design By : Pichak |