• وبلاگ : شميم حيات
  • يادداشت : قاصدك
  • نظرات : 2 خصوصي ، 8 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    چه بگويم . وقتي کسي از تنهايي شکوه مي کند انگار وجود خدا را انکار مي کند. چگونه وقتي کسي از رگ گردن به ما نزديک تر است و در سينه ي ما جوانه زده را منکر مي شويم و از درد تنهايي ناله مي کنيم.

    پاسخ

    با سلام خدمت شما برادر بزرگوار و مهربان، طاعات و عبادات مورد قبول درگاه حق.بنده قصد چنين جسارتي را نداشته و ندارم.و چنين وجود نازنيني را انكار نمي كنم.از اينکه دوباره وبلاگ بنده را قابل دانستيد و در آن حضوري سبز پيدا کرديد کمال تشکر را دارم.اميدوارم در زندگي و کارهايتان موفق و سربلند باشيد.يا علي.------خوشا آنان كه يكسره در پناه نام تو اُنس مي گيرند سخنشان ذكر توست و گامهايشان به نام توست.التماس دعاي مخصوص.